سنگ سماق، سنگی سخت که خوب صیقل می گیرد و به رنگ های سرخ، سبز، قهوه ای یا خاکستری در می آید و برای ساختن ستون های سنگی و مجسمه و اشیای دیگر به کار می رود، گاه در آن ریزه های کوارتز و فلدسپات نیز دیده می شود، پرفیر
سنگ سماق، سنگی سخت که خوب صیقل می گیرد و به رنگ های سرخ، سبز، قهوه ای یا خاکستری در می آید و برای ساختن ستون های سنگی و مجسمه و اشیای دیگر به کار می رود، گاه در آن ریزه های کوارتز و فلدسپات نیز دیده می شود، پرفیر
نوعی جادوگری که ترکان و مغولان در جنگ ها با سنگ مخصوصی به نام یده انجام می دادند و معتقد بودند می توانند در هر فصل از سال برف و باران نازل کنند و باعث شکست دشمن شوند، یده، جدامیشی
نوعی جادوگری که ترکان و مغولان در جنگ ها با سنگ مخصوصی به نام یده انجام می دادند و معتقد بودند می توانند در هر فصل از سال برف و باران نازل کنند و باعث شکست دشمن شوند، یَدِه، جَدامیشی
دهی است از دهستان سردارآباد بخش مرکزی شهرستان شوشتر در 9هزارگزی جنوب غربی شوشتر و 8هزارگزی جنوب جادۀ دزفول به شوشتر، کنارغربی رود شطیط، در دشت گرمسیری واقع و دارای 200 تن سکنه است. آبش از رود شطیط، محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است. راه اتومبیل رو دارد و ساکنین آن از طایفۀ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان سردارآباد بخش مرکزی شهرستان شوشتر در 9هزارگزی جنوب غربی شوشتر و 8هزارگزی جنوب جادۀ دزفول به شوشتر، کنارغربی رود شطیط، در دشت گرمسیری واقع و دارای 200 تن سکنه است. آبش از رود شطیط، محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است. راه اتومبیل رو دارد و ساکنین آن از طایفۀ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان جرگلان بخش مانۀ شهرستان بجنورد. دارای 138 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان جرگلان بخش مانۀ شهرستان بجنورد. دارای 138 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
سنگی که در بدن حیوانات تولید گردد. (ناظم الاطباء) ، سنگی است که هرگاه عزیمت بر آن خوانده بر کف دست مقابل آسمان کنند ابر و باران بسیار ببارد و این عمل در ترکان شایع است. حجرالمطر. (از آنندراج) : اشک را موی کشان تا سر مژگان آورد کار سنگ یده از نالۀ نی می آید. صائب (از آنندراج). عاشق که چو باران نکند گریه ندیدم سنگ دل خوبان همه سنگ یده باشد. محسن تأثیر (از آنندراج). باعث ریزش مژگان سرشکم شده ست دل سنگین تو سنگ یده را می ماند. میرزا رضی (از آنندراج)
سنگی که در بدن حیوانات تولید گردد. (ناظم الاطباء) ، سنگی است که هرگاه عزیمت بر آن خوانده بر کف دست مقابل آسمان کنند ابر و باران بسیار ببارد و این عمل در ترکان شایع است. حجرالمطر. (از آنندراج) : اشک را موی کشان تا سر مژگان آورد کار سنگ یده از نالۀ نی می آید. صائب (از آنندراج). عاشق که چو باران نکند گریه ندیدم سنگ دل خوبان همه سنگ یده باشد. محسن تأثیر (از آنندراج). باعث ریزش مژگان سرشکم شده ست دل سنگین تو سنگ یده را می ماند. میرزا رضی (از آنندراج)
درخت ناژو و آن را به عربی صنوبر الصغار خوانند. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). کاج: نه لاله برگی و هستی برنگ لالۀ سرخ نه شاخ سروی و هستی بقد چو سرو سیاه. ازرقی (از آنندراج)
درخت ناژو و آن را به عربی صنوبر الصغار خوانند. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). کاج: نه لاله برگی و هستی برنگ لالۀ سرخ نه شاخ سروی و هستی بقد چو سرو سیاه. ازرقی (از آنندراج)
سنگی که از آن سرمه سازند و این ترجمه اثمد است. (آنندراج). کحل. (منتهی الارب). اثمد. (نصاب الصبیان). توتیا. (صراح اللغه). سنگ انتیمون و اثمد. (از ناظم الاطباء) : و کانهای گوگردو زاج و سنگ سرمه (در طبرستان). (تاریخ طبرستان). سنگ سرمه چونکه شد در دیدگان سنگ بینایی شد اینجا دیده بان. مولوی
سنگی که از آن سرمه سازند و این ترجمه اثمد است. (آنندراج). کحل. (منتهی الارب). اثمد. (نصاب الصبیان). توتیا. (صراح اللغه). سنگ انتیمون و اثمد. (از ناظم الاطباء) : و کانهای گوگردو زاج و سنگ سرمه (در طبرستان). (تاریخ طبرستان). سنگ سرمه چونکه شد در دیدگان سنگ بینایی شد اینجا دیده بان. مولوی
گیاهی که در روی درخت خصوصاً درخت سیب ودرخت بلوط میروید. (ناظم الاطباء) ، سیم قلب. سیم ناسره: گفت شاها چهل و پنج است تا من پادشاهم هرگز الا خراج دیگر دانگی سیم سیاه به ظلم از کس نستدم. (اسکندرنامۀ نسخۀ سعید نفیسی). ما یوسف خود نمیفروشیم تو سیم سیاه خود نگهدار. سعدی
گیاهی که در روی درخت خصوصاً درخت سیب ودرخت بلوط میروید. (ناظم الاطباء) ، سیم قلب. سیم ناسره: گفت شاها چهل و پنج است تا من پادشاهم هرگز الا خراج دیگر دانگی سیم سیاه به ظلم از کس نستدم. (اسکندرنامۀ نسخۀ سعید نفیسی). ما یوسف خود نمیفروشیم تو سیم سیاه خود نگهدار. سعدی
گونه ای از سنگ های آذرین که دارای بلورهای بزرگ و کوچک از کوارتز و پیروکسن و آمفیبول و میکا میباشد. سنگی است سخت و متمایل بصورتی یا سبز است (رنگش بسته بعناصر متشکله اش متغیّر است) ، و چون استقامت و سختی و خشونت جالب توجه دارد در پی ابنیه و ستونهای سنگی عمارات و همچنین ساختن سنگ آسیا بکار میرود. سنگ سماک. (فرهنگ فارسی معین)
گونه ای از سنگ های آذرین که دارای بلورهای بزرگ و کوچک از کوارتز و پیروکسن و آمفیبول و میکا میباشد. سنگی است سخت و متمایل بصورتی یا سبز است (رنگش بسته بعناصر متشکله اش متغیّر است) ، و چون استقامت و سختی و خشونت جالب توجه دارد در پی ابنیه و ستونهای سنگی عمارات و همچنین ساختن سنگ آسیا بکار میرود. سنگ سماک. (فرهنگ فارسی معین)
سنگی که بگداز آورده از آن شیشه سازند. (آنندراج) : این سنگ شیشه که دلش نام کرده ای از آتش فراق بسی خواهد آب شد. سیدحسن خالص (از آنندراج). دل شکسته بکوی تو بس که شد پامال چو سنگ شیشه ز خاکش صفا نمایان است. شفیع اثر (از آنندراج). علاج غیر مکافات نیست ظالم را که سنگ شیشۀ ما شیشه میشود آخر. محمد اسحاق شوکت (از آنندراج)
سنگی که بگداز آورده از آن شیشه سازند. (آنندراج) : این سنگ شیشه که دلش نام کرده ای از آتش فراق بسی خواهد آب شد. سیدحسن خالص (از آنندراج). دل شکسته بکوی تو بس که شد پامال چو سنگ شیشه ز خاکش صفا نمایان است. شفیع اثر (از آنندراج). علاج غیر مکافات نیست ظالم را که سنگ شیشۀ ما شیشه میشود آخر. محمد اسحاق شوکت (از آنندراج)
دو تخته سنگ گرد که در میان آنها چیزها را بسایند و آرد کنند. (ناظم الاطباء). آسیاسنگ. حجرالرحی. رحا. لافظه: گرم سنگ آسیا بر سر بگردد دل آن دل نیست کز دلبر بگردد. نظامی. چون بدیدی گردش سنگ آسیا آب جو را هم ببین آخر بیا. مولوی. بدورانی گرفتارم که بهر دانۀ گندم چو سنگ آسیا میگرددم چرخ نگون بر سر. ملا شانی تکلو (از آنندراج). رجوع به سنگ شود
دو تخته سنگ گرد که در میان آنها چیزها را بسایند و آرد کنند. (ناظم الاطباء). آسیاسنگ. حجرالرحی. رحا. لافظه: گرم سنگ آسیا بر سر بگردد دل آن دل نیست کز دلبر بگردد. نظامی. چون بدیدی گردش سنگ آسیا آب جو را هم ببین آخر بیا. مولوی. بدورانی گرفتارم که بهر دانۀ گندم چو سنگ آسیا میگرددم چرخ نگون بر سر. ملا شانی تکلو (از آنندراج). رجوع به سنگ شود